اگر به دنبال رها کردن قابلیت نوآفرینی در خود هستید، برخی از اقدامات عملی که می‌توانید انجام دهید ذکر می‌شود.

مجموعه گام‌های اول (اقدامات فردی) برای این است که افراد ایده‌های جدید را پدید آورند، تشخیص دهند، ابراز کنند و سردمدار ایده‌پردازی شوند.

مجموعه گام دوم (اقدامات رهبری)، برای رهبران است تا ایده‌های تازه را برانگیزد و فرهنگ‌هایی بسازند که از دگراندیشی استقبال کند.

آخرین گام (اقدامات برای والدین و معلمان)، توصیه‌هایی برای والدین و معلمان است تا به کودکان کمک کنند تا به‌راحتی مواضعی خلاقانه یا اخلاقی علیه وضع موجود اتخاذ کنند.

 

اقدامات فردی (الف. تولید و تشخیص ایده‌های نوآفرینانه)

الف. تولید و تشخیص ایده‌های نوآفرینانه

§ پیش‌فرض‌ها را زیر سوال ببرید.

به جای مسلم انگاشتن وضع موجود، بپرسید چرا این وضعیت اصولا وجود دارد. وقتی به یاد داشته باشید که قوانین و سیستم‌ها را افراد پدید آورده‌اند، برایتان روشن می‌شود که آنها وحی منزل نیستند و شروع به بررسی راهی برای بهبود بخشیدن آن‌ها می‌کنید.

§ تعداد ایده‌هایی را که پدید می‌آورید سه برابر کنید.

درست همان‌طورکه بازیکنان بیس‌بال به طور میانگین موفق به زدن یک توپ از هر سه توپ پرتابی می‌شوند، هر مبتکری هم گاهی موفق است و گاهی ناموفق. بهترین راه برای افزایش نوآفرینی‌تان این است که ایده‌های بیشتری تولید کنید.

§ خود را در حوزه جدید غرقه کنید.

وقتی چارچوب ارجاع خود را گسترش دهید، نوآفرینی افزایش می‌یابد. یک شیوه این است که حرفه جدید یاد بگیرید، مثل دانشمندان برنده جایزه نوبل که حوزه فعالیت خلاقانه خود را با پرداختن به نقاشی، پیانو، رقص و شعر گسترش داده‌اند. استراتژی دیگر این است که چرخش شغلی داشته باشید؛ برای عهده‌دار شدن سِمتی که مستلزم مبانی دانشی و مهارت‌های جدیدی است آموزش ببینید. گزینه سوم این است که به مطالعه یک فرهنگ متفاوت بپردازید، همچون طراحان مُد که وقتی در کشورهای خارجی‌ای زندگی می‌کردند که تفاوت زیادی با کشور خودشان داشت، به افراد نوآفرین‌تری تبدیل می‌شدند. برای تنوع‌بخشی به تجربه‌تان، نیازی نیست به خارج از کشور بروید؛ می‌توانید صرفا با خواندن در مورد فرهنگ و آداب و رسوم یک محیط جدید، خود را در آن غرقه کنید.

§ به تعویق انداختن استراتژیک را اجرا کنید.

وقتی ایده‌های تازه‌ای پدید می‌آورید، عمدا زمانی‌که پیشرفت کار ناقص است، متوقف ‌شوید. با ایجاد وقفه ئر میان فرآیند بارش فکری یا نوشتن، این احتمال که درگیر تفکر واگرا شوید و به ایده زمان دهید تا رسیده شوند بیشتر می‌شود.

§ از هم‌ردگان خود بازخورد بیشتری بگیرید.

قضاوت در مورد ایده‌های خودتان برایتان سخت است، زیرا معمولا بیش از حد شور و اشتیاق دارید و اگر در حوزه مربوطه تخصصی نداشته باشید، نمی‌توانید به شم خود اعتماد کنید. اتکا کردن به مدیران که به طور معمول هنگام ارزیابی ایده‌ها بیش از حد نقاد هستند، نیز کار مناسبی نیست. برای گرفتن دقیق‌ترین نقدها و نظرها، ایده پیشنهادی خود را به هم‌ردگانتان ارائه دهید. آن‌ها در جایگاه مناسبی برای مشاهده قابلیت‌ها و امکانات بالقوه قرار دارند.

 

اقدامات فردی (ب. ابرازکردن ایده‌های نوآفرینانه و پیشگام‌شدن در آن‌ها)

ب. ابرازکردن ایده‌های نوآفرینانه و پیشگام‌شدن در آن‌ها

§ سبد ریسک خود را متوازن کنید.

وقتی قرار است در یک حوزه ریسک کنید، این ریسک را با به خرج دادن احتیاط بیش از حد معمول در حیطه دیگری از زندگی جبران کنید. مانند کارآفرینانی که هم‌زمان با آزمودن ایده‌هایشان شغل معمول روزانه‌شان را نیز حفظ می‌کردند یا مثل «کارمن مدینا» وقتی‌که داشت سازمان سیا را به طرف پذیرش اینترنت سوق می‌داد شغلی را پذیرفت که از نشت اطلاعاتی جلوگیری کند. این می‌تواند به شما کمک کند از قمارکردن غیرضروری بپرهیزید.

§ دلایل عدم حمایت از ایده خودتان را برجسته کنید.

آقای «روفوس گریسکام» بنیان‌گذار مجله آنلاین و شبکه وبلاگی به نام «بَبِل» هنگام ارائه به سرمایه‌گذاران حرکتی نوآورانه انجام داد و اسلایدی در ارائه خود گنجاند که چرا آن‌ها نباید در شرکت او سرمایه‌گذارای کنند. شما هم می‌توانید همین کار را کنید. کار را با توصیف سه نقطه ضعف بزرگ ایده خود شروع کنید و سپس از آن‌ها بخواهید چند علت دیگر برای عدم حمایت از ایده‌تان را برشمارند. با این فرض‌که آن ایده دارای برخی مزیت‌ها هست، وقتی افراد مجبورند با تلاش زیاد عللی برای مخالفت خود پیدا کنند، بیشتر به مزیت‌های آن آگاه می‌شوند.

§ ایده خود را برای دیگران آشناتر کنید.

حرفتان را تکرار کنید. – این باعث می‌شود افراد با ایده‌ای غیرمتعارف راحت‌تر باشند. به طور معمول بعد از ده تا بیست بار قرار گرفتن در معرض یک ایده، واکنش‌ها مثبت‌تر می‌شود، خصوصا اگر این تکرارها کوتاه، به فاصله چند روز باشد و با ایده‌های دیگری درآمیخته شود. همچنین می‌توانید با مربوط ساختن ایده نوآفرینانه خودتان با ایده‌های دیگری که قبلا مخاطبان آن را درک کرده‌اند، ایده‌تان را برای آن‌ها جذاب‌تر کنید – مثل وقتی‌که فیلمنامه شیرشاه به‌عنوان هملتی با ایفای نقش شیرها در چارچوب جدیدی بیان شد.

§ با مخاطبان متفاوتی صحبت کنید.

به جای اینکه به سراغ افراد آشنایی بروید که ارزش‌های مشترکی با شما دارند، سعی کنید به افراد بدقلقی نزدیک شوید که روش‌های مشترکی با شما ندارند. در نیروی دریایی آمریکا، هوانورد جوانی به نام «بن کلمن» با ایجاد گروهی از افسران تازه واردی که به دلیل به چالش کشیدن ارشدیت با اقدامات تنبیهی مواجه شده بودند، یک هسته نوآفرینی سریع بسیار کارآمد ایجاد کرد. آن‌ها دارای پیشینه دگراندیشی اصولی بودند و با اینکه اهداف مختلفی در سر داشتند، اما عادت مخالفت وفادارانه آن‌ها به خوبی در همدیگر چفت و باهم جور می‌شد. بهترین متحدان شما افرادی هستند که سابقه طولانی کله‌شقی دارند و مسائل را با روش‌هایی شبیه شما حل می‌کنند.

§ بنیاداندیشی معتدل باشید.

اگر ایده شما افراطی است، آن را در قالب هدف متعارف‌تری بیان کنید. به این ترتیب، به‌جای تغییردادن عقیده افراد، می‌توانید به ارزش‌ها یا باورهایی متوسل شوید که آن‌ها از قبل دارند. می‌توانید از یک اسب تروآ استفاده کنید، همان‌کاری که «مردیث پری» کرد، زمانی‌که رویایش برای برق بی‌سیم را پشت نقاب درخواست برای طراحی یک مبدل پنهان کرد. همچنین می‌توانید، پیشنهادتان را به صورت ابزاری مطرح کنید برای رسیدن به هدفی که برای دیگران اهمیت دارد، مثل «فرانسیس ویلارد» که حق رای زنان را به‌عنوان راهی برای حفاظت از خانواده در برابر سوءاستفاده از الکل برای زنان محافظه‌کار بیان کرد. همچنین، اگر از قبل به تندروی مشهور شده‌اید، می‌توانید کارکرد خود را از رهبری تغییر به سپر بلا تبدیل کنید و اجازه دهید افراد میانه‌روتری زمام کار را به دست بگیرند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *